مدیریت رحمانی و مدیریت شیطانی
مدیریت رحمانی و مدیریت شیطانی
یکی از ضرب المثل های مشترک میان فارسی زبانان و کسانی که به عربی تکلّم می کنند، این است که عرب می گوید: «کلّ اناء یترشّح بما فیه» (مجمع الامثال ص521) و فارسی زبانان می گویند: از کوزه همان برون تراود که در اوست. بابا افضل کاشی این معنا را به زیبایی در شعر خود آورده و گفته است :
گر دایره ی کوزه ز گوهر سازند
از کوزه همان برون تراود که در اوست .
ناصرخسرو نیز هردو لفظ فارسی و عربی را در شعر
خود این گونه انعکاس داده است :
و کلُّ اناء بالذی فیه یرشح
و یتبی الفتی عمّا علیه انطواؤه
از هرچه سبو پُر کنی از سر و ز پهلوش
زان چیز برون آید و بیرون دهد آغاز.
غرض آن که هرکس به قدر داشته ها و انباشته های خود عکس العمل نشان می دهد. از ابتدای آفرینش نیز بدین گونه بوده است. فیض وجودی خداوند رحمان سبب شد تا انسان آفریده شود. هیچ کسی نیز نبود تا عظمت کار او را دریابد. پس خود، زبان به تحسین گشود و «تبارک الله احسن الخالقین» گفت. ابلیس از خود هیچ نداشت، پس بر آدمی حسد ورزید و حاضر نشد که بر وی سجده کند و با این تمرّد، رانده ی درگاه الهی شد. کسی که دستش خالی است به سوخت و سوز می افتد، لذا وقتی مشمول رحمت قرار گرفت و مهلت یافت ، قسم خورد که بنی آدم را به گمراهی بکشاند. این رویّه ی مدیریتی در طول تاریخ به همین شکل تداوم یافته است. کسانی که به حضرت حق متّصل بوده اند، همواره به خود و دیگران خیر رسانده اند و در آبادانی زمین کوشیده اند. درطرف مقابل، کسانی که از امر و نهی الهی تمرّد کرده اند و میان خود وخدا فاصله انداخته اند، کارنامهیزندگی اشان را از تخریب و فساد و نابودی زمین سیاه کردهاند. فراماسون ها با طرّاحی نظام لیبرالیستی و ترویج تفکّر اومانیستی و تربیت سکولاریست هایی که عهده دار مدیریت جوامع شده اند، دستاوردی به جزانقراض نسل بشر و نابودی محیط زیست نداشته اند.
تاریخ جنگ و استعمار نشان می دهد که جنگ های تجاوز کارانه همواره سه هدف غایی را دنبال کرده اند 1- توسعه ی ثروت 2- اشغال زمین 3-جلوگیری از افزایش نفرات و رشد جمعیت. امروز نظام سلطه با بی پروایی ابراز می دارد که افزایش جمعیّت، امنیّت آنان را به خطر می اندازد. حال آنکه در مدیریت رحمانی هر انسانی که به این جهان می آید،رزق و روزی خودش را پیش پیش فرستاده است. هرکه دندان دهد نان دهد. چون خدای رحمان همه چیز دارد و غنی مطلق است .(انتم الفقراء الی الله والله غنی حمید). امّا صهیونیست های فراماسونر چه دارند که به مردم بدهند، فقط می توانندسال به سال بر فقر مردم جهان و بر انباشته های نامشروع خود بیفزایند. و در منطقه ی اسلامی نیز با طرح دسیسه های محیّرالعقولی چون فتنه ی تکفیری ها و سلفی ها،کشور آبادی چون سوریه را در عرض 3 سال تبدیل به یک ویرانه کنند. نظام آمریکایی به کمتر از این قانع نیست که شش میلیارد جمعیت کره ی زمین را به نابودی بکشاند تا با یک میلیارد گوسفند سر به راه آدم نما برای خود روزگار خوشی را رقم زند. لحظه ای را هم از دست نمی دهد. هنوز کار سوریه تمام نشده به سراغ سودان و عراق می روند و تخریب و آدمکشی و غارت را در این دوجا پی می گیرند؛ یک روز انگلیس افتخار می کرد که خورشید دربریتانیا غروب نمی کند، چرا که نیمی از عالم مستعمره ی آنان بود؛ بدیهی است که هر کس احساس آقایی داشته باشد، حقّ مسلّم خود می داند که رعایای خود را سر به نیست کند.
امروز کدخدای خود خوانده، آمریکا، همه جا پارس می کند و آمرانه می خواهد که همه به سبک او زندگی کنند و با ترک ارزش های الهی، به ارزش های فرعونی او تن دهند. شش میلیون اشرار یهود یعنی یک درصد جمعیّت آمریکا، هشتاد درصد منصب های حکومتی را با شارلاتانی تمام به دست آورده اند و بر 99درصد جمعیّت آمریکا حکم می رانند و از طریق حکومت خود ساخته و سگ هارشان اسرائیل دنیا را ملعبه و بازیچه ی دست خود قرار داده اند. به قول مقام معظّم رهبری یک مشت مغزهای الکلی می خواهند جهان را مدیریت کنند و به نظر من این مؤدب ترین لفظی است که می توان برای آنان به کار برد. چرا که وقتی آقای کلینتون در دوره ی ریاست جمهوری خود در تجمّع ده ها هزار نفری همجنس گرایان شرکت می کند و اجازه می دهد که اینرفتار زشت در ارتش هم قانونی شود وبعد هم رسوایی های اخلاقی ایشان و دیگر رؤسای جمهورآمریکا نیز برملا می شود، شایستگی آن را پیدا می کنندتا مردم لفظ های دیگری را هم حواله ی آنان کنند، همان لفظی که قرآن از قوم لوط یاد کرده است. مدیریت شیطانی آمریکا بیش از این ندارد تا در رفتار خود جلوه گر سازد.
فتنه گران سال 88 باید بر خود ببالندکه تحت مدیریت چنین کسانی قرار داشته اند. کسانی که کمیتهی صیانت از آرا تشکیل دادند و آب به آسیاب دشمن ریختند، باید هم افتخار کنند که با ادعای اصلاح طلبی، سی سال تلاش کرده اند تا شعار مرگ برآمریکا را از دهان ساختارشکنان روز عاشورای 88دور سازند. موسوی و کرّوبی مهره های شور بختی هستندکه آگاهانه افسار خود را به دست باندهای ثروت و قدرت دادند و دنیا و آخرت خویش را سوزاندند.حقیرترکسانی هستند که فریب یک گرین کارت اهدایی دشمن را خوردند و در کف خیابان ها رو در روی نظام اسلامی قرار گرفتند دلارهایی که همه ساله در کنگره آمریکا برای براندازی ایران اسلامی تصویب شده است چنانچه یک دهم آن به کشور وارد شده بود ولو ضدّ انقلاب از آن استفاده می کرد، امروز باید تورّم ما صفر درصد می شد. معلوم است که این جماعت رکب خورده اند و پای دویده و کفش دریده عِرض و آبروی خود را برده اند و زحمت ما داده اند. الآن ما بیش از یکصد میلیارد دلار پول بلوکه شدهدر آمریکا و دیگر نقاط عالم داریم ،تازه پس از گذشت سی و اندی سال قرار است ده میلیارد آن را به شرط آنکه از حقوق هسته ای خودمان بگذریم به ما برگردانندو می گویند همین مقدارکم، اقتصاد ما را تکان می دهد ! یعنی باورمان بشود که آمریکا مال ربوده شدهی ما را به خود ما برگرداند؟!
تا کنون دیده نشده است که آمریکا به جز کمک به اسرائیل برای مصارف آدمکشی ، از جیب خودش کشورهای دیگر را ثروتمند کرده باشد.عربستان یکی از متّحدان آمریکا و اسرائیل است آیا از طریق بذل و بخشش های آمریکا ثروتمند شده است یا از طریق فروش بی حساب و کتاب نفت و درآمدهای حج؟ همه عالم می دانند که آمریکا یک پاپاسی هم به این کشور نداده است امّا برعکس همیشه گرفته است. مسخره آمیز ترین خبری که این روزها منتشر گردید این بود که عربستان به دولت لبنان کمک مالی می دهد تا از فرانسه که کاسه لیس اسرائیل است اسلحه بخرد.چرا که فرانسوی ها که از وضعیّت اسف بار اقتصادی خود رنج می برند، امید به زندگی را از دست داده اند. وقتی ماجد الماجد سرکرده ی تکفیری ها در سوریه و مجری بمب گذاری در جلوی سفارت ایران در لبنان دستگیر و سپس مرموزانه به درک واصل شد، معلوم شد که دست کرم سعودی ها به دولت لبنان در واقع رشوه و حق السّکوتی بیشترنبوده است تا دولت لبنان ماجد را تحویلایرانی ها ندهدکه اطلاعات جرم و جنایاتشان لو برود.این نوع مدیریت جهانی یاد آور همان ضرب المثل عربی و فارسی است که از کوزه همان برون تراود که در اوست.عربستان چنانچه دست به کار سازنده ای هم بزند باید بگردیم و حکمت آن را پیدا کنیم. همان طور که خود من شاهد یک چشمه از آن بوده ام : درسفر عمره سال 1376از روی کنجکاوی و برای دیدار کعبه از طبقات بالای شبستان هاسری به طبقه دوم و سوم زدیم . آن جا چند هزار کودک و نوجوان را مشاهده کردیم که از اقصا نقاط عالم آورده بودند و به شیوه ی وهابیّت تعلیم می دادند.مااجازهنداشتیمکهعکسبگیریم.ولیصدهابچهیقدونیمقدازملیّتهایگوناگون شگفتی ما را برانگیخته بود.کودکی که پنج شش سال بیشتر نداشت و آفریقایی بود، یک پارچه نمک بود و دل ما را برده بود. و نوجوانی که اهل پاکستان بود و توانستیم با او دور از چشم مربیان و مأموران امنیتی به عربی و انگلیسی دست و پا شکسته چند سؤال رد و بدل کنیم و اطلاعاتی را به دست آوریم. پرسیدیم شما از کی و چه گونه به این جا آمده اید؟ پاسخ داد با خانواده های ما صحبت کردند و موافقت آنان را گرفتندتادرخانهی کعبه،علمدینبیاموزیم. باز سؤال کردیم کی با خانواده ملاقات می کنید؟ جواب داد از وقتی که ما را این جا آورده اند تا هشت سالگی حق نداریم که به دیدار خانواده برویم و آن ها هم نمی توانند به دیدار ما بیایند. با شنیدن این مطالب پشت ما لرزید و فهمیدیم که باید کاسه ای زیر این نیم کاسه ها باشد. امروز وقتی تکفیری ها به سوریه حمله می برند، متوجّه می شویم که این ها یک شبه یزیدی نشده اند بلکه شاید همان بچّه های پاک و معصومی باشند که با آیین وهابیّت تبدیل به یک شمر ذی الجوشن شده اند. هم اکنون نیز پول های باد آورده ی عربستان را پشت قباله ی خود دارندتاهروقت تصمیم گرفتند کشوری را تخریب کنند، با تجهیزات نظامی اروپا و آمریکا به سوی کشور قربانی سرازیر شوند و جای مسلمان و کافر را عوض کنند و تراژدی بیافرینند.به این می گویند مدیریت شیطانی.باور کنید این طرح از کار«ناتو»بهتر جواب می دهد. این که یک شرکت آمریکایی در محلاّت فقیر نشین بگردد و نیرو جمع کندو با وعده و وعید به افغانستان و عراق بیاوردو تلفات بدهد و بعد از جنایت، مزدوران زنده را به آمریکا برگرداند و به واسطه آن که مشکلات روحی و روانی پیدا کرده اند دست به خودکشی بزنند یا جرم و جنایت تازه ای بیافرینند و آبروی نداشتهی آمریکا را ببرند،این کار تکفیری ها به مراتب آسان تر است و سبب شده تا جبهه ی استکباری اهداف پلید خود را بهتربه پیش ببرد. اینکه حتی یک تیر به آمریکا و اسرائیل شلیک نمی شود و یک سنت و لیره از جیب آن ها خرج نمی گردد،شاهکار مدیریت شیطانی است.
مقابل این نوع مدیریت در جبهه ی حق،می توان اوج اقتدار و زیبایی را مشاهده کرد. «امام خامنه ای» -مدّ ظله العالی - در جریان فتنه 88 ابتدا نصیحت می کنند، تذکرمی دهند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند.چون مؤثر واقع نمی شود،بیم و انذار می دهند. نخبگان سکوت و سستی نشان می دهند، تا حجّتبرهمگان تمام می شود،آن گاه هنرمندانه مردم را به صحنهینهمدی می آورندو بدون آنکه خون از بینی کسی ریخته شود یا هزینه ی سنگینی برملّت تحمیل گردد، فتنه گران را سر جایشان می نشانند و دشمنان فرصت طلب خارجی را به عقب می رانند و امنیت و آرامش را به کشور باز می گردانند.این شمّه ای از رایحه ی مدیریت رحمانی است. من خود آن روز از این همه شکوه و عظمت به قدری شگفت زده بودم که پس از برگشتازراهپیمایی،دستبه قلم شدم و یادداشتی رابا عنوان «مزدور آمریکایی/ ما آمدیم کجایی؟» در وبلاگ سدید کاشان قرار دادم و به توصیف مشاهدات عینی خودم در روز چهارشنبه 9 دی پرداختم، امّااصحاب فتنه تحت مدیریت شیطانی فراماسون های صهیونیست چه کردند؟ کسانی که در پشت ماجرا افسار شترفتنه را در دست داشتند و کسانی که در ویترین نشسته بودند و آن هایی که درکف خیابان قرار داشتند به جز تخریب و حیف و میل اموال عمومی و ده ها کشته و فرصت سوزی برای نظام اسلامی و تضعیف و تحقیر کشور در انظار جهانیان و جسورتر کردن دشمنان آیا چیز دیگری را عاید این ملّت کردند؟امروز نیز حاضر نیستند توبه کنند و از هر فرصتی سوء استفاده می کنند تا معرکه ی جدیدی درست کنند. گویا نمی بینند که آمریکایی ها کنار گوش ما در افغانستان خسِّت و ناحن خشکی را به اوج خود رسانده اند. چه قدر زشت و زننده است که این اتومبیل هایی که برای قتل هزاران انسان بی گناه به کار گرفته شده اند ،حالا به بهانه ی آن که ملّت افغان قادر به استفاده از آن ها نیست اوراق و به آهن پاره تبدیل شود و پول این آهن پاره ها نیز از آن ها دریافت شود چرا که انتقال این اتومبیل ها به آمریکا مقرون به صرفه نیست. حالا ما قسم حضرت عبّاس را قبول کنیم یا دم خروس را ؟! آیا رابطه ی با آمریکا سبب بهبود اقیصادما می شود یا ممکن است شرّ لات سر گردنه را کم کند؟! آیا با این نوع مدیریت آمریکایی می شود جهان را اداره کرد؟! آیا بهتر نیست که ما روی پای حودمان بایستیم و گاماس گاماس با اراده ی ملّی و عرق مسلمانی مشکلات خودمان را حل کنیم؟بدبخت کسانی که هنوز باور نکرده اند که ما و آمریکا از نظر ماهوی با هم تفاوت داریم و مدیریت شیطانی سال هاست که با طرح و برنامه به دنبال نابودی انسان های موحّد وعدالت خواه است و مذاکره قادر نیست که این مسیر را تغییردهد. والسّلام! !
پ . ن.
بیل گیتس سرمایه دار بزرگ جهان گفته:
به منظور موفقیت در کاهش جمعیت جهان روزانه حداقل 350هزار نفر باید کشته شوند و این می تواند از طریق برنامه های واکسیناسیون انجام شود!!
Roshangari_ir@